خوشحالم

عجب سالی رو امسال من یکی شروع کردم، راه به راه بدشانسی آوردم، ولی امیدم رو از دست نمیدادم، یعنی سعی می کردم این کار رو نکم، عجیب به هر دری زدم بسته شد به روم !! هر اتفاقی که می افتاد یک تیکه از امیدم رو ازم جدا میکرد، دیگه کم کم داشتم حس می کردم دیگه امیدی برام باقی نمونده ! تا اینکه دو هفته ی پیش، دو تا اتفاق به فاصله یک روز تمام انرژی و امیدم به آینده رو ازم گرفت، طوری که حس می کردم دیگه نمی تونم به زندگیم ادامه بدم! این حس با این غلظت رو هیچ وقت نداشتم . توی همون دو روز تمام  اتفاق های بدی که توی زندگیم افتاد در عرض چند ساعت ریکاور شد ! همه ش !  

اصلا احساس خوشایندی نبود ! طوری که حس می کردم دیگه هیچ وقت به روال عادی زندگیم بر نمی گردم ! حس می کردم دیگه هیچ وقت به زندگی امیدوار نمیشم !  

ولی با کمال تعجب ! بعد از گذشت تقریبا دو هفته احساس می کنم، حالا خودمم ! با اینکه در ضمینه های مختلف شکست خوردم ولی حس میکنم توانایی این که از شکستام درس بگیرم رو دارم، دلم می خواد از فرصتام استفاده کنم ولی این دفعه با برنامه ریزی . خوشحالم که اون حسای بد رو دیگه احساس میکنم ، خیلی خوشحالم ! 

نظرات 2 + ارسال نظر
روح زایی یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:03 ب.ظ http://www.roohzaee.persianblog.ir

در بزرگترین مسابقه توان سنجی روحی و باطنی شرکت کنید
و تواناییهای باطنی خود را کشف نمایید

حسین دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:28 ق.ظ http://www.akslar.com

سلام دوست عزیز وبلاگتون بسیار زیباست.اگه میشه به سایت من هم سر بزنید.ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد